روزشمار زندگی پسر کوچولوی ما

چهارده ماهگی آرش و سفر

عزیزم با خاله لیلا و عمو محسن و روژین جون رفتیم دبی ، هتلمون مارکوپلو بود ، 4 شب اونجا بودیم ، خیلی خوش گدشت البته با شما دو تا فسقلی نمی تونستیم تورها رو بریم آخه میترسیدیم اذیت بشین با اینکه بهمن ماه بود ولی هوا گرم بود ، ولی شما یکم مامانی رو اذیت کردی ، چون تازه راه افتاده بودی دوست داشتی که فقط بزاریمت زمین تا خودت راه بری و تو پاساژها هم شلوغ بود و نمیشد این کارو کرد، ولی در کل خوش گذشت اینم چند تا عکس از سفرمون آرشی و روژین جون اینجا هم فروشگاه دبی مال بود و یه رقص آب بسیار بسیار زیبا بود ، ...
5 تير 1392

تولد آرشی

اینم اخرین تولد که شما تازه از خواب بیدار شده بودی ولی چون عمه زهره میخواست بره زود کیک رو آوردیم و چند تا عکس ازت گرفتیم حتی حال فوت کردن شمع هم نداشتی دو سه بار روشن کردیم ولی فوت نکردی و بالاخره سریال تولد آرشی به پایان رسی د انشاالله تولد صد سالگیت عزیزم ...
5 تير 1392

تولد آرشی

رسیدیم به تولد تهران ، تو تهران از یک هفته قبل تزیینات خونه رو انجام دادیم و یه تولد کوچولو هم قبلش گرفتیم که دایی ها رو دعوت کردیم و یه کیک هم گرفتیم ، بعد هم روز تولدت که 28 دی بعد از ماه صفر برات تولد گرفتم و فرداش هم یه کیک دیگه گرفتیم که رفتیم خونه مامانی اول یه عکس از روز تولد خونه عزیز با دایی داریوش و بهزاد و سعید تو همه عکسها مامانی هست فقط همینو تونستم خودم رو حذف کنم ...
5 تير 1392

تولد آرشی

روز تولدت ، دی جی گرفته بودیم و کلی بزن و برقص داشتیم، خیلی هم خوش گذشت فقط دوستای بابا امیر یکم بدقولی کردن و چند تاشون نیومدن، ولی خیلی خیلی خوش گذشت خدا رو شکر شما هم پسر خوبی بودی و ما رو اذیت نکردی اینم عکس های تولد تهران سه تا از دسر ها رو خاله مهرنوش زحمت درست کردنش رو کشیده بود، سالادها رو هم خاله سحر درست کرده بود دستشون بازم درد نکنه اینم کارت دعوت مهمونات عزیزم و این هم کارت تشکرشون ...
5 تير 1392

تولد آرشی

عزیزم بالاخره روز تولدت رسید، مامانی خیلی برای تولدت تلاش کرد عزیزم یه تولد مشهد برات گرفتیم و یکی دیگه هم تهران تو تولد مشهدت خاله سمیه و رها کوچولو هم اومده بودن، ولی شما از دو روز قبل تولد، مریض شدی و کلا بیچاره خاله سمیه درگیر تو بود ، آخه اسهال بدی شده بودی، خدا رو شکر الان خوبی اینم چند تا عکس از خودت و تزئینات تولدت اینها هم به ترتیب نوید ، آرشی، رها ، نگین ...
5 تير 1392

بیست و هشت ماهگی آرش و سفر کیش

مامانی و بابایی و آرشی به همراه خاله مریم و آرزو و فاطمه و بهناز وو طاها کوچولو و عزیز رفتیم کیش، خیلی سفر خوبی بود و خیلی هم هوا خوب بود فقط ی ه مشکلی پیش اومد اونم این بود که مامانی و آرشی هر دو سرما خوردیم و دو روز آخر آرشم خیلی تب داشت مامان مصی با خاله آرزو و فاطمه رفتن غواصی ، سوار بانانا شدیم ، سوار کشتی کف شیشه ای شدیم و آرشی کلی ماهی دید و ذوق کرد اینم مامانی و خاله آرزو ، فاطمه و بهناز سوار benana اینم مامان مصی در حال غواصی اینجا رفته بودیم کشتی کف شیشه ای به قول خودشون black eye اینجا لب ساحل مرجان نشسته بودیم اینجا هم ساحل مرجانه و ر...
5 تير 1392

آرشی من

عزیز دلم آرش گلم بخاطر یه نفر که با فضولی هاش تو زندگیمون داره درسر درست میکنه مجبور شدم مطالب وبلاگت رو رمز بزارم امیدوارم این پست رو بخونه و یکم از کاری که میکنه شرمنده بشه چون مامانی اصلا براش مهم نیست که هر کس چیکار میکنه و چی تو زندگیش میگذره ،‌ولی خیلیا متاسفانه این طوری نیستن و برامون مشکل درست میکنن
5 تير 1392

سفر نامه اردبیل و بیست و نه ماهگی آرش جون

عزیزم رفتیم پیش خاله حمیده که شما رو از پوشک بگیریم ولی متاسفانه همکاری نکردی و اونجا هم هوا سرد بود نمی شد باز بزارمت به خاطر همین بی خیال پروژه پوشک شدیم و گذاشتیم برای بعد خاله لیلا و عمو محسن و روژین هم اومده بودن اردبیل و همگی با هم چند روز رو گشتیم خیلی خوش گذشت فقط جای بابا امیر خیلی خالی بود تو هم گه گاهی یهو دلت هوایی میشد و میگفتی: بابا امیر کجاس میخوام بغلش کنم. یه روز رفتیم سرعین و ویلا دره،‌یه دره بود پر ویلا و یه آبشار و یه آب معدنی طبیعی گاز دار با آب سرد البته ما آب معدنیش نرفیتم چون یکم کوه پیمایی داشت. یه روز هم رفتیم جنگل فندوق لو ،‌آش رشته بردیم خیلی هوا سرد بود و بارون میومد تو هم کلی با سگ ه...
5 تير 1392

آرشی شجاع میشود

ما چهارشنبه 11 اردیبهشت یعنی روز مادر رفتیم به خانه بازی اولش با احتیاط کامل از پله ها بالا رفتی و از سرسره سر میخوردی ، تازه پارک که میرفتیم به اسرار من میرفتی رو سرسره و اصلا دوست نداشتی سرسره بازی کنی بعد یه سری بچه اومدن اونجا که از در و دیوار سرسره ها بالا میرفتن و هر چی کار که تو بلد نبودی رو اونها میکردن بعد از گذشت ده دقیقه دیدم آقای آرش خان داره سرسره رو برعکس میره بالا و سر میخوره داشتم شاخ در میاوردم اینقدر سریع یاد گرفتی و ترست ریخت کلی خندم گرفت از کارات اینم چند تا عکس از اون دیروز اینجا هم بهت گفتم آرشی ژست بگیر تو هم برام این ژست ها ی با مزه رو گرفتی ...
12 ارديبهشت 1392